هدفمند کردن یارانه ها یا به دست گرفتن ملت و بیرون راندن مهاجرین افغان
فکر کردن برایم سخت شده است در میان مردم که می روم صحبت از یارانه هست عده ای که در تلفظ ان هم اشکال دارند چه برسد که در مورد ان بحث کنند اعصابم خورد می شود وبا خودم می گویم دولت ایران با این کار خود فکر این ملت را طوری به هم ریخته است که بیشتر شان نمی دانند که چه اتفاق هایی بر سر کا بینه ی دولت می اید.
دولت دائما در حال تغییر است یکی می رود و دیگری جایگزین ان می شود به طوری که مردم تا بخواهند بفهمند قضیه از چه قرار است رسانه ها شروع می کنند درباره ی طرح هدفمندی یارانه ها و دوباره فکر مردم را در دست خود می گیرند مثل همین 4000 تومان برای نان که معلوم نیست ان طرف چه رخ داده که این پول را برای ملت ریخته است.
من که ماهواره ندارم تا خبرهای داغ را بشنوم و وقتی هم پای تلویزیون می نشینم تمام شبکه های تلویزیون را چند نفر که بیشترشان نشسته اند و چندتایی هم ایستاده در مورد طرح هدفمندی یارانه ها صحبت می کنند که مخ ملت را توی فرغون می ریزند این کار مانند سیاست شیطان بر روی انسان است که با نرمی وارد میشود وبه ارامی درون ما را تجزیه می کند و تحت اختیار خود قرار می دهد.
ازهمه گذشته این طرح برای قربانی کردن مهاجران افغان است که انها در همین شلوغی ما را هم بیکار نگذاشتند به طوری که با به راه انداختن طرح امایش 5 وپول گرفتن هم از مهاجرها وهم سازمان ملل کسریه بودجه خود رابرای یارانه ها از این طریق کامل کنند.
ازیک مهاجر افغانی 137000 هزار تومان می گیرد چه برسد به خانواده هایی که 9 نفره یا بیشتر هستند این طرح هم که تا اردیبهشت 1390 بیشتر وقت ندارد یعنی فقط 5 یا 6 ماه بیشتر وقت نداریم و از همین حالا هم پوستر و برگه های طرح امایش 6 را به ما مردم مهاجر نشان داده است که مفهومش رفتن به خاک خودمان است حتی کسانی که مثل ما سی سال در ایران زندگی کرده ایم .
اگر کشور دیگری غیر از ایران می بودیم تا حالا به ما پاسپورد یا به قول ایرانی ها شناسنامه می دادند چه کنیم که در جمهوری اسلامی ایران هستیم.
وقتی اعلام کردند که می شود پول یارانه ها را برداشت کرد مردم از همان لحظه به سوی عابربانک ها ریختند به طوری که وقتی خواستم برای انجام کاری از عابر بانک پول برداشت کنم با صفی مواجه شدم که نظیرش را ندیده بودم و با نا امیدی به طرف خانه برگشتم.
مرتضی هستم.مهاجر افغان در ایران.ساکن مشهد.